به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛
جرج جرداق مسیحی در کتاب امام علی (علیه السلام) صدای عدالت انسانیت (جلد
۱) به بیان مشخصات ظاهری حضرت امیر(علیه السلام) پرداخته است که به مناسبت
ولادت حضرت علی(ع) به نشر آن خواهیم پرداخت.
در بخشی از کتاب امام علی، نوشته جرج جرداق آمده است:
از جمله کسانی که وصف علیبن ابی طالب علیه السلام را مکتوب کردهاند، صاحب کتاب ذخائرالعقبی است. او مینویسد: علی علیه السلام ، مردی کامل، و قد او مایل به کوتاهی بود؛ رنگ پوست او سبزه سیر، با ریشی سفید و بلند، و چشمانی سیاه و درشت. زیبا صورت، گشاده رو، بسیار متبسم. با گردنی دراز چون اُریقی نقره ای، و شانه هایی پهن و استخوانهایی چون استخوانهای شیر، و بازو و ساعدی چنان به هم پیچیده که از یکدیگر پیدا نبودند. با پنجه هایی پهن و درشت. و شکمی مایل به چاقی امّا نه به افراط، و ساق پایی ضخیم و به هم پیچیده با انتهایی باریک. عضلات ساعد نیز به هم پیچیده و کلفت و انتهایش باریک. راه رفتنش تا حدی شبیه به راه رفتن پیغمبر(ص) بود. با حالت دو، قدم به عرصه کارزار میگذاشت و در آن حال به چیزی توجه نمیکرد. نیرو و قدرتش چنان بود که همه را به شگفتی وا می داشت.
بسیار دیده شد که سواری به به چالاکی، بی هیچ زحمت و دشواری، چون کودکی شیر خوار از روی زین بر میکند و بر زمین فرو میکوبد. و چه بسیار اتفاق افتاد که مچ دست دلاوری را میگرفت، گویی جانش را گرفته است؛ و قدرت نفس کشیدن از او سلب میگردید. معروف است که با هیچ جنگاوری، هر قدر هم که نیرومند و قوی و بزرگ بوده، در میدان نبرد به مبارزه بر نخاست، مگر آنکه او را به خاک هلاک افکند.
دری بزرگ و چندان سنگین را که پهلوانان، توانایی کندن و جا به جا نموده آن را نداشتند، با یک دست بر میگرفت و چون سپر عادی بر سر میکشید. سنگ بزرگ و عظیم را که اگر جمعی از نیرومندان برای برداشتنش همدست می شدند، آن را نمی توانستند بردارند، او تنها و با یک دست بر میداشت! در میدان نبرد، آنچنان نعره می کشید که قلب دلاوران و رزمندگان به یکباره فرو می ریخت! ترکیب و ساختمان بدنش طوری بود که تغییرات جوی بر آن اثری نمی گذاشتند، به همین دلیل، باکی نداشت که لباس زمستانی را در تابستان بپوشد، و پوشاک تابستانی را در زمستان در برکند!
در هیچ کتاب معتبر از اهل سنت و شیعه مطلبی در مورد نامناسببودن چهره و اندام امیرالمؤمنین(ع) وجود ندارد، بلکه نقلهای بسیاری در مورد زیبایی حضرتشان در این منابع مشاهده میشود:
ابن عبدالبر(م 463ق) در کتاب «الاستیعاب فی معرفة الاصحاب»: حضرت على(ع) قد متوسط و چشمانی سیاه داشت. خوشسیما بود و مانند ماه شب چهارده، از زیبایى میدرخشید. شکمش، بزرگ و شانههایش، پهن و درشت انگشت بود. اندامى لطیف داشت و گردنش از سپیدى، مانند تنگى از نقره بود. جلو سرش مو نداشت و محاسنش، انبوه بود. استخوان شانه استوارى، مانند استخوان شانه شیر درنده بود. بازو و بند دستش از پیچیدگى قابل تشخیص نبود. هنگام راه رفتن گامها را کشیده برمیداشت. هرگاه بازوى کسى را میگرفت، چنان بود که جان او را گرفته تا آنجا که تاب نفس کشیدن را احساس نمیکرد. دست و بند دستش، فربه بود.
ابن اثیر جزری (م 630ق) در کتاب «اسد الغابة فی معرفة الصحابة»: ابو هریره از عبد الله بن داوود از ابو الحجاج مدرک چنین روایت کرده است: در یکى از روزها دیدم که حضرت على(ع) به ایراد خطبه پرداخته است، در آن هنگام چهرهاش از همه مردم، زیباتر بود.
یکى از افراد در ضمن ملاقاتى که با رسول خدا(ص) داشت، گفت: چگونه على(ع) میتواند «لواء الحمد» را به دوش بکشد؟ رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «چگونه على(ع) تاب تحمل آنرا نداشته باشد، حال آنکه خصلتهاى چندى را در اختیار دارد: 1. شکیبائیش مانند شکیبائى من است. 2. چهره زیبایش مانند چهره زیباى یوسف(ع) است. 3. نیرویش مانند نیروى جبرئیل است».
از «ابن عباس» روایت شده است که؛ رسول خدا(ص) فرمود: «کسى که میخواهد به حلم حضرت ابراهیم(ع) و به حکم نوح(ع) و به زیبایى چهره یوسف(ع) پى ببرد، به على بن ابیطالب(ع) نظر نماید [که همه این ویژگیها در او جمع شده است]».
درباره بخش دوم پرسش نیز باید گفت که امام علی(ع)، مصداقی از آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» بود، امّا خشونت بیجا نداشت، بلکه در جای خود خشن و در جای خود مهربان بود، و مهربانی آنحضرت بر خشونتش میچربید.
ابو سعید خدرى نقل میکند: در یکى از روزها، گروهى در پیشگاه رسول اکرم(ص) از حضرت على(ع) شکایت کردند. پیامبر(ص) به دنبال شکوه آنان از جاى برخاست و خطابهاى ایراد فرمود و شنیدم خطاب به مردم اظهار میداشت: «اى مردم! از على(ع) شکوه نکنید، به خدا سوگند! على شیفته ذات خدا است و در راه خدا از خشونت و سرسختى زیادى برخوردار است و در این راه کمال پایمردى را دارد».